فاطمه فاطمه ، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 18 روز سن داره

پاکنویس

آمدم ای شاه پناهم دهی......

همیشه قبل هر حرفی برایت شعر می‌خوانم قبولم کن من آداب زیارت را نمی‌دانم نمی‌دانم چرا این قدر با من مهربانی تو نمی‌دانم کنارت میزبانم یا که مهمانم نگاهم روبه‌روی تو بلاتکلیف می‌ماند که از لبخند لبریزم، که از گریه فراوانم به دریا می‌زنم، دریا ضریح توست غرقم کن در این امواج پرشوری که من یک قطره از آنم سکوت هرچه آیینه، نمازم را طمأنینه بریز آرامشی دیرینه در سینه پریشانم تماشا می‌شوی آیه به آیه در قنوت من تویی شرط و شروط من اگر گاهی مسلمانم اگر سلطان تویی دیگر ابایی نیست می‌گویم :  که من یک شاعر درباری‌ام مداح ...
27 خرداد 1394

میشکنم درشکن زلف یار--به یاد175قواص شهیدکه پیداشدن اجسادشان همه مظلومیتشان رانمایان کرد...

بغضم رافرومیخورم هی....نمیدانم چه بنویسم که ارام کندقلبم را..شنیده ام که شهدای دریابسی مقامشان بالاترازشهدای دیگراست آنروزسرگرم خواندن اخباربودم ازهسته ای تااخبارمجلس ...وخبرهای یمن وجهان اسلام ... شنیده بودم که شمامی ایید امانمیدانستم چگونه ....بغض امانم نمیدهد ...بمیرم برای دست های بسته تان ...بمیرم برای زنده به گورکردنتان ...آخرانسانیت اینقدربایدبه قهقرارفته باشد...این قدربغض  وهقدوکینه .... پیکرهای رشیدتان رااورده اند...خدایا.........مادرانتان چگونه به نظاره خواهندنشست فرزندان دست بسته شهید زنده به گورشان را...به راستی این سفیران ازادی ایاازکربلانیامده اند...دراین روزگارروزمره ...بازهم شماییدکه می اییدودم مسیحایی خودتان راب...
23 خرداد 1394

وحضرت ماه آمدنی است......

خدا را شکر بین شهر ما از تو نشان پیداست کمی از پشت بام خانه ی ما، جمکران پیداست  اگر هر جای دنیایم دلم در یک خیابان است همیشه نیمه شعبان دلم در چهار مردان است  خیابانی که دل سرمست یوسف میشود در آن و با اصرار هی شربت تعارف میشود در آن  به پای دل به شوق دیدن دلدار خواهم رفت  پیاده از حرم با گریه تا گلزار خواهم رفت حرم...گلزار، احساس صفا تا مروه را دارد و بالای سرم یک کعبه ی زیبا خدا دارد  منه بیچاره دنبال تو هستم، چاره من چیست؟  تو هستی در میان ما ولی توفیق دیدن نیست  و می‌دانم مرا که دل به تو بستم تو میبینی اگر چه اهل پایین شهر قم هستم تو میبینی  و...
12 خرداد 1394
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پاکنویس می باشد